سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تخصصی و اجتماعی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

فردا و همة قشنگیاش مالِ منه!

    نظر


    
    بارها و بارها برایم پیش آمده است هنگامی که در مورد افکار مثبت و دگرگون کننده روح و روان صحبت کرده‌ام غیر از پوزخند و مسخره شدن چیزی گیرم نیامده است‌. بیشتر افراد در مقابل تغییر، آن هم یک تحول سازنده جبهه‌گیری می‌کنند و معتقدند که امکان ندارد بشود کسی را عوض کرد هر کس سیستم فکری خودش را دارد. اما این یک واقعیت است که هر کس در هر سنی می‌تواند خود را تغییر دهد. تنها تفاوت بین مردم در زمانی است که به آن نیاز دارند تا بتوانند خودشان را تغییر دهند برای عده‌ای این مدت بسیار طولانی است و سالهای زیادی از عمرشان می‌گذرد تا دریابند باید باورشان را تغییر دهند اما عده‌ای هم در یک لحظه به این نقطه مهم زندگیشان می‌رسند.
    در بیشتر افراد مسن این تغییر بسیار دشوار است‌. زیرا دیگر آنها انعطاف پذیری کمی دارند. اگرچه گروهی از کهنسالان به مراتب بیشتر از جوانان در اتخاذ مواضع از خودشان انعطاف‌پذیری نشان می‌دهد. باید یاد بگیرید که تغییر کنید و تغییر دهید. این کار شاید به راحتی نشستن پشت کامپیوتر و شروع یک بازی مهیج است‌، باور کنید به همین سادگی‌. اما اگر روش تغییر کردن را پیدا نکنید مجبورید که سالهای سال با باورهای اشتباه زندگی کنید که مانع رشد شما هستند. بسیاری از مردم از تغییر می‌ترسند، آنها می‌گویند: من سالهاست به همین روش زندگی کرده‌ام‌. این جملة طلایی را روی یک کاغذ بنویسید و در جلوی چشمتان قرار دهید:
    معادلة زندگی گذشته با آینده برابر نیست‌. جریان زندگی مثل رودخانه به جلو حرکت می‌کند. هرگز نباید آنچه را درگذشته انجام داده‌اید و از آن نتیجه‌ای نگرفته‌اید را به فراموشی بسپارید. باز هم امتحان کنید حتماً با روش دیگری به نتیجه خواهید رسید. اگر انعطاف‌پذیر باشید می‌توانید شیوة خود را تغییر دهید اگر روشی غیر از برخورد دوستانه با عادت‌های خود پیش بگیرید همواره مأیوس می‌شوید. هیچ وقت مشکل روزهای گذشته حتماً در آینده هم اتفاق نمی‌افتد. گذشته تنها مثل یک منبع اطلاعاتی است‌.
    باید عقاید را تغییر داد و باورهای جدیدی در ذهن کاشت‌. از بهترین باورها این است که همیشه راهی برای حل مشکلات وجود دارد. همیشه و در هر موقعیتی می‌توان به نتیجه رسید. اصلاً مهم نیست تا به حال چه بر سرتان آمده است اگر باور کنید که هر مشکلی راه حلی دارد. پس حتماً راه حل آن را پیدا می‌کنید. فکر انسان بر همان موضوعاتی متمرکز می‌شود که درباره‌اش سؤال داریم‌.
    چشمان خود را ببندید و یک نفس عمیق بکشید یک باور قدیمی که مثل زنجیرهای سنگینی دور مچ پایتان چسبیده است را پیش رو مجسم کنید، با خودتان روراست باشید و فکر کنید که این زنجیرهای کهنه تا به حال چه مشکلات و سختی‌هایی برایتان به وجود آورده‌اند. از کم تا زیاد مشکلات را بررسی کنید. کم‌کم خود را به آینده بسپارید و در رویا ببینید که این باور نادرست چه محدودیت‌ها و ضررهایی را همچنان برایتان به ارمغان می‌آورد. ناراحتی‌، دلشوره‌، عصبانیت و افسردگی تمام چیزهایی هستند که برای شما باقی مانده است‌. سالهاست که با این عقاید مخرب زندگی کرده‌اید و آنها را تغییر نداده‌اید، به راستی چه بهایی بابت حفظ آنها پرداخته‌اید. اگر داشتن چنین سرنوشتی برایتان ناراحت کننده است پس نباید دست روی دست بگذارید، چشمهایتان را باز کنید، خدا را شکر هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است‌. اگر دست به کار نشوید دیگر دیر می‌شود. همین حالا دو باور جدید که به شما قدرت می‌بخشد را پیدا کنید مثلاً من مدرک ندارم اما خدا را شکر! دکترای اراده دارم‌. قادرم هر کاری را که مایلم انجام بدهم و یا من خیلی جوان و عالی هستم اگر باور قلبی شما این بود که من زشت هستم‌! باور جدید شما باید «من بسیار جذاب هستم‌!» باشد. حالا اگر باورهای جدیدتان را انتخاب کرده‌اید دوباره شروع می‌کنیم‌. یک نفس عمیق بکشید و به آرامی بازدم خود را بیرون دهید و چشمانتان را ببندید، این مرحله که مرحلة انتقال و تثبیت عقیده می‌باشد، ساده‌تر است‌. چون حالا حلقة ارتباطی قدیمی‌تان شکسته شده است‌. حالا تصور کنید در پنج سال بعد قرار دارید، چقدر پیشرفت کرده‌اید؟ از اوضاع راضی هستید. به آیینه که نگاه می‌کنید، می‌خندید و پر انرژی و سرزنده هستید. احساس جوانی می‌کنید. تصور کنید که اگر باقی عمرتان را به همین خوبی زندگی کنید چه احساسی دارید؟ خوب فکر کنید، شما در مرحلة تصمیم‌گیری هستید، به راستی کدام سرنوشت را انتخاب می‌کنید. از قدرت‌، انرژی‌، موفقیت‌، خوشحالی و امنیت استقبال کنید. می‌دانم شدیداً مایلید که به لحظه حال برگردید و تغییرات اساسی را انجام دهید تا این چشم انداز قشنگ برایتان همیشگی باشد.