سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تخصصی و اجتماعی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دوست دارید فکر اطرافیانتان را بخوانید؟

    نظر


    
    آیا مایلید به افکار کسی که در کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان بشناسیم‌. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان‌شناسی بهترین فرهنگ نامة آدم‌شناسی را برایمان می‌گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می‌شود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست که به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیک شویم‌. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می‌شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می‌شود.
    هر چه بهتر و کامل‌تر با خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم‌، احساس موفقیت از ایجاد یک ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می‌رساند و باعث تعالی افکار و رفتارمان در زندگی می‌شود.
    1 - فرد خوددار:
    اگر شخصی دستهایش را پشت کمر قفل کند، نشان می‌دهد که خود را به شدت کنترل کرده است‌. در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور کند.
    2 - حالت تدافعی‌:
    اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله‌ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی‌میلی برای تغییر چهره شخص است‌. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است‌.
    3 - متفکر:
    گره کردن دستها به دسته‌های صندلی نشان می‌دهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند. اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است‌. این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می‌شود.
    4 ـ دقت‌:
    وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره کرده در پایین صورتش قرار می‌دهد یعنی که با دقت است‌. این حالت نشان می‌دهد که شخص بادقت زیاد به صحبت‌های شما گوش می‌دهد و یک یک کلمات شما را می‌سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می‌خورد.
    5 - بدگمان‌:
    انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است‌. او به صحبت‌های شما و صحت گفته‌هایتان تردید می‌کند. در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.
    6 - بی‌گناه‌:
    دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی‌گناهی و درستکاری است‌. این حالت اثر باقیمانده از شکل سوگند خوردن است که دست را روی قلب قرار می‌دهند.
    7 - مطمئن‌:
    این حالت دستها در مردها نشان می‌دهد که به آنچه که می‌گویند اعتقاد و اعتماد کامل دارند و در خانمها کمتر دیده می‌شود. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر می‌زنند نشان می‌دهند که به آنچه می‌گویند اطمینان دارند.
    8 - مرموز:
    دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می‌دهد که شخص نظریاتش را پنهان می‌کند و به شما اجازه می‌دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی که حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد کرد.
    9 - ظاهر ساز:
    او آرام به نظر می‌رسد اما این آرامش پیش از توفان است‌. این حالتی است که بیشتر رؤسا به خود می‌گیرند تا خود را به گونه‌ای به زیردستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه آنها نیز کم نشود.
    10 - آماده و موفق‌:
    قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی‌، میز، سکو و... نشانه حالت مالکیت است‌... در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.)
    11 - اعتماد به نفس‌:
    تکیه زدن به صندلی در حالتی که دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است‌. اگر شخصی در این حالت صحبت می‌کند به گفته‌های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه ماجرا را می‌داند!


من و همسرم

    نظر

من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...


 


من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...
    
    1 - برای همدیگر وقت صرف می‌کنیم‌.
    2 - به همه می‌گویم که دوستش دارم‌.
    3 - برای قدردانی از محبت‌هایش‌، نامة عاشقانه‌ای برایش می‌نویسم‌.
    4 - در جمع از او تعریف می‌کنم‌.
    5 - وقتی غمگین است سعی می‌کنم ناراحتی‌اش را بفهمم و او را درک کنم‌.
    6 - همیشه در اتفاقات خوب و مهم زندگی او را سهیم می‌کنم قبل از این که دیگران چیزی بدانند.
    7 - در همه مراحل زندگی باهم برنامه ریزی می‌کنیم‌.
    8 - همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می‌دهم‌.
    9 - آرامش را در همه حال حفظ می‌کنم‌.
    10 - باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می‌کنم‌.
    11 - پس از به پایان رسیدن روزهای پرتحرک‌، شب‌ها همه چیز را برایش تعریف می‌کنم‌.
    12 - اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می‌گویم‌.
    13 - به کارهایی که برایم انجام می‌دهد توجه می‌کنم و قدردان محبت‌های او هستم‌.
    14 - ازدواجمان را از موهبت‌های الهی می‌دانم‌.
    15 - برای سلامتی‌اش صدقه می‌دهم‌.
    16 - در یک مکان یادداشتی محبت‌آمیز برایش پنهان می‌کنم و او را راهنمایی می‌کنم تا پیدایش کند.
    17 - در همه لحظات زندگی با گذشت رفتار می‌کنم‌.
    18 - سعی می‌کنم که همیشه سرزنده و شوخ طبع باشم‌.
    19 - کارهایی که نشان دهندة محبتم نسبت به اوست برایش انجام می‌دهم‌.
    20 - هرگاه از او خیلی عصبانی هستم به نکات مثبتش هم فکر می‌کنم‌.
    21 - اگر احساس کنم از وسایل شخصی‌اش چیزی کم دارد ولی خودش نمی‌خرد، حتماً برایش تهیه می‌کنم‌.
    22 - همه هدایایی را که به من داده است‌، از صمیم قلب دوست دارم‌.
    23 - همیشه دل آرام یکدیگر هستیم‌


فردا و همة قشنگیاش مالِ منه!

    نظر


    
    بارها و بارها برایم پیش آمده است هنگامی که در مورد افکار مثبت و دگرگون کننده روح و روان صحبت کرده‌ام غیر از پوزخند و مسخره شدن چیزی گیرم نیامده است‌. بیشتر افراد در مقابل تغییر، آن هم یک تحول سازنده جبهه‌گیری می‌کنند و معتقدند که امکان ندارد بشود کسی را عوض کرد هر کس سیستم فکری خودش را دارد. اما این یک واقعیت است که هر کس در هر سنی می‌تواند خود را تغییر دهد. تنها تفاوت بین مردم در زمانی است که به آن نیاز دارند تا بتوانند خودشان را تغییر دهند برای عده‌ای این مدت بسیار طولانی است و سالهای زیادی از عمرشان می‌گذرد تا دریابند باید باورشان را تغییر دهند اما عده‌ای هم در یک لحظه به این نقطه مهم زندگیشان می‌رسند.
    در بیشتر افراد مسن این تغییر بسیار دشوار است‌. زیرا دیگر آنها انعطاف پذیری کمی دارند. اگرچه گروهی از کهنسالان به مراتب بیشتر از جوانان در اتخاذ مواضع از خودشان انعطاف‌پذیری نشان می‌دهد. باید یاد بگیرید که تغییر کنید و تغییر دهید. این کار شاید به راحتی نشستن پشت کامپیوتر و شروع یک بازی مهیج است‌، باور کنید به همین سادگی‌. اما اگر روش تغییر کردن را پیدا نکنید مجبورید که سالهای سال با باورهای اشتباه زندگی کنید که مانع رشد شما هستند. بسیاری از مردم از تغییر می‌ترسند، آنها می‌گویند: من سالهاست به همین روش زندگی کرده‌ام‌. این جملة طلایی را روی یک کاغذ بنویسید و در جلوی چشمتان قرار دهید:
    معادلة زندگی گذشته با آینده برابر نیست‌. جریان زندگی مثل رودخانه به جلو حرکت می‌کند. هرگز نباید آنچه را درگذشته انجام داده‌اید و از آن نتیجه‌ای نگرفته‌اید را به فراموشی بسپارید. باز هم امتحان کنید حتماً با روش دیگری به نتیجه خواهید رسید. اگر انعطاف‌پذیر باشید می‌توانید شیوة خود را تغییر دهید اگر روشی غیر از برخورد دوستانه با عادت‌های خود پیش بگیرید همواره مأیوس می‌شوید. هیچ وقت مشکل روزهای گذشته حتماً در آینده هم اتفاق نمی‌افتد. گذشته تنها مثل یک منبع اطلاعاتی است‌.
    باید عقاید را تغییر داد و باورهای جدیدی در ذهن کاشت‌. از بهترین باورها این است که همیشه راهی برای حل مشکلات وجود دارد. همیشه و در هر موقعیتی می‌توان به نتیجه رسید. اصلاً مهم نیست تا به حال چه بر سرتان آمده است اگر باور کنید که هر مشکلی راه حلی دارد. پس حتماً راه حل آن را پیدا می‌کنید. فکر انسان بر همان موضوعاتی متمرکز می‌شود که درباره‌اش سؤال داریم‌.
    چشمان خود را ببندید و یک نفس عمیق بکشید یک باور قدیمی که مثل زنجیرهای سنگینی دور مچ پایتان چسبیده است را پیش رو مجسم کنید، با خودتان روراست باشید و فکر کنید که این زنجیرهای کهنه تا به حال چه مشکلات و سختی‌هایی برایتان به وجود آورده‌اند. از کم تا زیاد مشکلات را بررسی کنید. کم‌کم خود را به آینده بسپارید و در رویا ببینید که این باور نادرست چه محدودیت‌ها و ضررهایی را همچنان برایتان به ارمغان می‌آورد. ناراحتی‌، دلشوره‌، عصبانیت و افسردگی تمام چیزهایی هستند که برای شما باقی مانده است‌. سالهاست که با این عقاید مخرب زندگی کرده‌اید و آنها را تغییر نداده‌اید، به راستی چه بهایی بابت حفظ آنها پرداخته‌اید. اگر داشتن چنین سرنوشتی برایتان ناراحت کننده است پس نباید دست روی دست بگذارید، چشمهایتان را باز کنید، خدا را شکر هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است‌. اگر دست به کار نشوید دیگر دیر می‌شود. همین حالا دو باور جدید که به شما قدرت می‌بخشد را پیدا کنید مثلاً من مدرک ندارم اما خدا را شکر! دکترای اراده دارم‌. قادرم هر کاری را که مایلم انجام بدهم و یا من خیلی جوان و عالی هستم اگر باور قلبی شما این بود که من زشت هستم‌! باور جدید شما باید «من بسیار جذاب هستم‌!» باشد. حالا اگر باورهای جدیدتان را انتخاب کرده‌اید دوباره شروع می‌کنیم‌. یک نفس عمیق بکشید و به آرامی بازدم خود را بیرون دهید و چشمانتان را ببندید، این مرحله که مرحلة انتقال و تثبیت عقیده می‌باشد، ساده‌تر است‌. چون حالا حلقة ارتباطی قدیمی‌تان شکسته شده است‌. حالا تصور کنید در پنج سال بعد قرار دارید، چقدر پیشرفت کرده‌اید؟ از اوضاع راضی هستید. به آیینه که نگاه می‌کنید، می‌خندید و پر انرژی و سرزنده هستید. احساس جوانی می‌کنید. تصور کنید که اگر باقی عمرتان را به همین خوبی زندگی کنید چه احساسی دارید؟ خوب فکر کنید، شما در مرحلة تصمیم‌گیری هستید، به راستی کدام سرنوشت را انتخاب می‌کنید. از قدرت‌، انرژی‌، موفقیت‌، خوشحالی و امنیت استقبال کنید. می‌دانم شدیداً مایلید که به لحظه حال برگردید و تغییرات اساسی را انجام دهید تا این چشم انداز قشنگ برایتان همیشگی باشد.


باهوش ترین سگ جهان

    نظر

باهوش ترین سگ جهان که دانشمندان را متعجب کرده است

بیشترین انتظاری که می توان از موجودی با عنوان “باهوشترین سگ جهان” داشت، چه می تواند باشد؟ “چیسر” نام سگی است که تا کنون نام هزار و ?? شیء را به خاطر سپرده است، بیشترین تعدادی که تا کنون دیگر حیوانات قادر به یادگیری آن بوده اند.
محققان کالج اسپارتانبرگ به منظور بررسی وجود محدودیت احتمالی در تعداد واژه هایی که یک سگ از نژاد سگ های گله اسکاتلندی می تواند یاد بگیرد، طی پروژه ای سه ساله آموزش این تعداد از واژه ها را به آرامی به “چیسر” آغاز کردند.
به گفته “جان پیلی” یکی از محققان حاضر در این پروژه با وجود اینکه سگهای گله اسکاتلندی نژادی بسیار باهوش به شمار می روند اما نمی توان آنها را مطلقا باهوشتر از دیگر نژادها دانست. فرضیه این است که این نژاد برای یاد گرفتن زبان از صاحب خود اشتیاق ویژه ای دارد.
به گفته پیلی آموزش دادن به این سگ ابتدا از نامهای خاص آغاز شد به این شکل که جسمی در برابر دید سگ قرار می گرفت و نام آن تکرار می شد، آموزش نام هر جسم به چیسر طی دوره های چند ماهه صورت می گرفت. سپس محققان آموخته های چیسر را با چیدن گروه های ?? تایی از جسمهایی که نام آنها به سگ آموخته شده مورد آزمایش قرار داده و از وی می خواستند با شنیدن نام هر جسم به اتاقها رفته و آنها را بیرون بیاورد. در این ??? آزمایشی که طی سه سال به عمل آمده امتیاز چیسر هرگز کمتر از ?? از ?? نبوده است. همچنین محققان برای حمل تمامی اسباب بازی هایی که این سگ نام آنها را فراگرفته به ?? کیسه پلاستیکی بزرگ نیاز داشتند.
حتی در برخی از آزمایشها، محققان نام اجسام را با چند فعل ترکیب کرده و شاهد این بودند که سگ از میان جمله نام جسم را تشخیص داده و به سرعت آن را از میان دیگر اشیا پیدا می کرد.
بر اساس گزارش فاکس نیوز، پیش از این سگی از همین نژاد به نام “ریکو” در موسسه ماکس پلانک آلمان رتبه باهوشترین سگ جهان را به خود اختصاص داده بود و از دامنه واژگانی ??? تایی برخوردار بود.


یک روز در کلینیک خدا

    نظر

یک روز در کلینیک خدا

یک روز در کلینیک خدا

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم …

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ?? درجه اضطراب نشان داد.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود …

و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم …!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:

رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،

لبخندی به ازای هر اشک ،

دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،

نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،

و اجابتی نزدیک برای هر دعا .

جمله نهایی : عیب کار اینجاست که من ” آنچه هستم ” را  با ” آنچه باید باشم ” اشتباه می کنم ،    خیال میکنم  آنچه  باید  باشم  هستم،   در حالیکه  آنچه  هستم نباید  باشم